دوباره موقع امتحانا شد و من دنبال یه سرگرمی برای فرار از درس خوندن

بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که رمان دانلود کنم

خیلی رندوم رفتم توی یکی از این سایتای رمان و یکی دانلود کردم و شروع کردم به خوندن

و

حالا زده به سرم

میرم تو خیابون هر پسری رو میبینم حالم بهم میخوره

بعد از اون طرف با خودم میگم منم یه عشق واقعی میخوام

بعد دوباره به خودم میگم خره به خودت بیا آخه کی به تو نگاه میکنه تویی که هیچ کدوم از ویژگی های کارکترهای رمان هارو نداری توقع یه عشق رویایی مث رمانا رو داری؟

بعد دوباره میرم تو لاک خودم

یکم که میگذره باز دیوونه میشم و میگم اصلا من شوهر میخوام درس بسه!

بعد یهو میبینم چند ساعت بیشتر تایم ندارم برای درس خوندن و خیال شازده سوار بر اسب سفید رو میاندازم یه گوشه و میرم سر درسم

بعد امتحان هم دوباره همون آش و همون کاسه

همینجوری در حالت عادی  مودی بودم نشستم رمان بخونم به خیال اینکه ثبات پیدا کنم ولی بدتر شد


+کسی هست حرف بزنیم ؟ پوسیدم واقعا

امتحانا

رمان ,میگم ,میرم ,خوندن ,خودم میگم
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها